گزارش مدیریت آموزش به نقل از مهر
چالش آموزش فراگیر دانش آموزان استثنایی
به گزارش مدیریت آموزش در صورتی كه ادعای والدین یك كودك دارای اوتیسم از تنبیه فرزندشان در مدرسه مطرح گردیده است، بار دیگر بحث چگونگی اجرای طرح فراگیر آموزش كودكان استثنایی به میان می آید.
به گزارش مدیریت آموزش به نقل از مهر، این روزها اخبار تنبیه دانش آموزان به واسطه گسترش شبكه های مجازی زیاد به گوش می خورد كه عموما درباره صحت ادعاهای مطرح شده هم مسئولان آموزش و پرورش پیگیر و پاسخگو هستند؛ هر چند به نظر می آید برای حل همیشگی این مشكل نیاز به فعالیتی گسترده و همه جانبه در مدارس كشور است، اما آخرین ادعایی كه درباره تنبیه دانش آموزان مطرح گردیده است، ابعاد دیگری از داستان هایی كه در مدارس می گذرد را بازگشایی می كند كه نیاز به واكاوی بیشتر مساله است.
به تازگی پدر یك دانش آموز دارای اوتیسم ادعایی را در خصوص حبس فرزندش در اتاق مدیر مدرسه بعنوان تنبیه مطرح كرده است. در ادامه این ادعا مدیركل آموزش و پرورش شهر تهران بیان كرده كه طبق بررسی هایی انجام شده، آن دانش آموز كه بیماری اوتیسم داشته، نزد مدیر و مشاور و در اتاق آنها بوده است و حبس نشده است.
به گفته وی اولیا دانش آموزان دیگر از وضعیت این دانش آموز ناراضی بوده اند و اعلام نموده اند دانش آموز اوتیسمی نباید در كنار باقی دانش آموزان، درس بخواند. قبل از این به اولیا دانش آموز هم تاكید شده كه باید فرزندشان را به مدرسه استثنایی ببرند. اما همین چند خط اطلاعات بعد دیگری از این قضیه را فارغ از بحث تنبیه پیش می كشد. از آنجایی كه سازمان آموزش كودكان استثنایی آموزش و پرورش بر آموزش فراگیر تاكید دارد و یكی از رویكردهای آموزش و پرورش كاهش جداسازی دانش آموزان است، این اتفاق می تواند پاسخی باشد بر چالش های این طرح. به معنای دیگر طبق این رویكرد بعضی از كودكان استثنایی (در طیف های مختلف اختلالات هیجانی-رفتاری) كه میزان اختلال آنها شدید نیست بنا به تشخیص كارشناسان این سازمان می توانند در مدارس عادی تحصیل كنند. عبدالرضا فولادوند مدیركل آموزش و پرورش شهر تهران در گفتگو با خبرنگار مهر درباره اتفاق پیش آمده و بحث آموزش فراگیر دانش آموزان استثنایی اظهار داشت: سازمان آموزش كودكان استثنایی كشور بخشی از آموزش و پرورش است و برنامه های مربوط به كودكان استثنایی را پیگیری می كند اما به صورت كلی آموزش تلفیقی یكی از سیاست های آموزش و پرورش است. در این مورد به نظر می آید كارشناس سازمان استثنایی در سنجش وضعیت این دانش آموز دارای اوتیسم اشتباهی كرده است.
وی افزود: ما دانش آموزان استثنایی را در یك سطح خاصی كه قرار داشته باشند، وارد سیستم تلفیقی می نماییم و از آن سطح كه بگذرد باید به مدارس استثنایی بروند. برخی خانواده ها هنوز فرهنگ پذیرش مدارس استثنایی را ندارند و آنرا یك نقطه ضعف محسوب می كنند در صورتی كه وجود این مدارس برای فرزندانشان یك نقطه قوت است.
فولادوند افزود: ما به دنبال فرهنگ سازی در بین خانواده ها در هر دو شكل، پذیرش كودكان استثنایی در مدارس و همینطور پذیرش مدارس استثنایی هستیم. برای مدارسی كه چنین دانش آموزانی را می پذیرد هم آموزش هایی عرضه می دهیم. هر معلمی كه یك كودك با چنین خصوصیت هایی داشته باشد هم سه نفر دانش آموز برای كلاس وی محاسبه می شود و در واقع به ازای هر یك نفر دانش آموز استثنایی، سه نفر از كلاس او كم می شود تا بتواند وقت بیشتری برای آن دانش آموز بگذارد.
وی درباره این مورد كه در صورت بروز چنین وقایعی مانند تنبیه دانش آموز، ساز و كار ملاك چیست، اظهار داشت: ما كمیته فوریت ها را در این موارد داریم كه ابعاد قضیه را بررسی می كنند و ابعاد ماجرا را از نظر رفتاری واكاوی می كنند. در نهایت یك گزارشی عرضه می دهند كه مبنای تصمیمات آتی ما خواهد بود.
زهرا كشاورز روانشناس هم درباره این مورد و آموزش فراگیر و عدم پذیرش خانواده ها در ارتباط با مشكلات كودكانشان، به خبرنگار مهر اظهار داشت: تعیین این مورد كه چه میزان اختلال یك كودك شدید می باشد را باید یك متخصص با بررسی دقیق و نه تنها از روی پرسشنامه ها، مشخص نماید. باید رفتار این كودك در بررسی های دقیق ارزیابی شود. البته در هر صورت تنبیه درباره هیچ كودكی نباید صورت بگیرد. مبحث این است كه در سطح جهانی ما یك سیستم آموزش بسیار جامع تعریف شده برای كودكان گرفتار اختلالات گوناگون داریم اما سیستم آموزشی ما كم و كاستی هایی برای اجرای آن دارد و هماهنگ نیست.
وی افزود: ما در سیستم آموزشی خود حالت خاكستری نداریم و همه چیز یا سفید است و یا سیاه. به بنای دیگر یا بچه ای مشكل دارد یا ندارد در صورتی كه این میان حالت خاكستری هم وجود دارد. اما ما یك سیستم آموزش استثنایی داریم و یك سیستم آموزش عادی. وقتی به والدین دانش آموزی می گویند فرزند شما مشكل دارد و باید او را به مدرسه ای در آن سمت شهر ببری مشخص است كه خانواده مقاومت می كند؛ حتی اگر مشكل بچه اش را پذیرفته باشد. در واقع ما در نظریه مباحث را قبول داریم اما زمان اجرا باید ببینیم كه چه موانعی برای آن وجود دارد.
واقعیت این است كه كودكان دارای نیازهای ویژه، بخش مهمی از جامعه دانش آموزی هر كشوری هستند كه ملاك عدالت آموزشی را هم تا حدی تعیین می كنند. این كودكان از طیف كودكان با اختلال كم و آموزش پذیر تا كودكان با اختلالات شدید و آموزش ناپذیر را بر حسب تفاوتهایشان دربر می گیرند كه گاه مشخص كردن نوع و شدت اختلال را دشوار می كند. از جانب دیگر خیلی از اختلال های دوران كودكی با یكدیگر همپوشانی دارند یا به صورت تركیبی دیده می شوند از همین رو تشخیص آنها از یكدیگر و همینطور تشخیص اینكه آیا می توانند در كنار سایر كودكان تحصیل كنند یا نه، نیاز به ارزیابی هایی دقیق دارد. اینكه آموزش و پرورش هر كشوری چه راهبردی را برای این كودكان تدوین می كند، نشان دهنده انعطاف یا خشك بودن چهارچوب های آموزشی است. در این میان آموزش فراگیر كودكان دارای نیازهای ویژه یك نقطه عطف در تحول نظام های آموزشی دنیاست اما این سیستم به سازو كارهایی دقیق و زیربناهایی نیاز دارد كه اساس همه آنها فرهنگسازی میان سه ركن، مدرسه، خانواده و اولیای دانش آموزان عادی است.
این مطلب مدیریت آموزش برایتان مفید بود؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب