بیانیه تبیینی وزارت اطلاعات:

مواد سمی در مدارس پخش نشده است

مواد سمی در مدارس پخش نشده است

به گزارش مدیریت آموزش، وزارت اطلاعات در رابطه با حوادث رخ داده در مدارس کشور، اطلاعیه ای تبیینی صادر کرد.



به گزارش مدیریت آموزش به نقل از مهر، وزارت اطلاعات در رابطه با حوادث رخ داده در مدارس کشور، اطلاعیه ای تبیینی صادر کرد که در آن تاکید شده است: مواد سمی در هیچ یک از مدارس کشور پخش نشده است؛ اما عوامل غیرسمی که باعث ایجاد هراس شده اند، به صورت سهوی یا تعمدی در بعضی از محیط های گزارش شده استعمال شده است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
در پی حوادث و اغتشاشات پاییز گذشته، گزارش هایی از بدحالی دانش آموزان در بعضی مدارس کشور واصل شد و به تدریج روندی صعودی به خود گرفت. مبحث قابل تأمّل از آغاز اتفاقات این بود که نسبتی معکوس بین فروکش نمودن تدریجی اغتشاشات موصوف و بالا گرفتن شتابان رویدادهای منجر به اعلام بدحالی دانش آموزان وجود داشت. این موضوع، بخصوص با توجه به جامعه ی هدف (نوجوانان و کودکان معصوم)، از همان ابتدا توجه خاص ریاست محترم جمهوری را جلب کرد و بلافاصله دستورات مؤکدی به وزارت خانه های کشور، اطلاعات، بهداشت و درمان و آموزش وپرورش صادر کردند. پی گیری ها تحت مدیریت وزیر محترم کشور شروع شد. وزارت اطلاعات هم با تمرکز فزاینده بر موضوع، بدون اعلام عمومی (که باعث نگرانی جامعه یا هوشیاری عوامل احتمالی اتفاقات شود) همه ی توان اطلاعاتی، امنیتی، فنی، عملیاتی و آزمایشگاهی خویش را برای کشف دلایل و عوامل، بسیج نمود. مشابه همین توجه و تمرکز از جانب سایر دستگاه های امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی کشور اعمال شد.
در بدو مأموریت، چهار مجهول پیشِ روی افسران اطلاعاتی این وزارت خانه قرار گرفت: چیستی موادی که باعث بدحالی دانش آموزان شده اند؛ عواملِ انسانی یا فنیِ اقدامات؛ شبکه ای که توانایی اقدام در گستره ای وسیع را دارا باشد؛ در غیر موارد ذکر شده، چه دلایل و عوامل دیگری باعث رویدادهای مورد بحث شده اند؟
به این ترتیب یکی از حساس ترین و دشوارترین مأموریت های سال قبل ی سربازان گمنام امام زمان (عج) شروع شد. اینک با جمع آوری اطلاعاتِ موثق و مصادیق فراوان از گسترده ترین عملیات رصد و پایش اطلاعاتی - امنیتی کشور و با مطالعات علمی و تحلیل و بررسی و ترکیب داده ها، نتیجه ی نهایی مجموعه ی تحقیقات را به استحضار ملّت شریف ایران می رساند:
۱- نخستین گزارش اعلام مسمومیت در تاریخ ۱۵ آبان ماه ۱۴۰۱ از شهرستان نور استان مازندران به ثبت رسیده است. بعد از آن و در تاریخ ۹ آذرماه ۱۴۰۱، گزارشی مشابه از یکی از هنرستان های دخترانه ی استان قم داده شد و متعاقب آن، گزارشاتی غالباً همانند در ماه های آذر، بهمن و اسفند به ثبت می رسند. از اوایل اسفند ماه، مبحث به سایر استان ها تسرّی می یابد و گزارشاتی مشابه از استانهای دیگر واصل می شود. این گزارش ها تا هشتم اسفند ماه ۱۴۰۱ رشدی با آهنگ ملایم و گاهی با رشد منفی همراه بود. اما از هشتم اسفند، با رشدی فزاینده مواجه می شود و نهایتا در چهاردهم اسفند به اوج خود می رسد.
در تاریخ پانزدهم اسفند، رهبر حکیم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) موضعی آشکار، صریح و قاطع در برابر مبحث اتخاذ فرمودند. [۱] بیانات معظم له، از سویی تمرکز بیشتر از پیش دستگاهها بر مبحث را به دنبال داشت و از طرف دیگر باعث حضور آشکارتر نیروهای حافظ امنیت در پیرامون محیط های آموزشی شد. طبیعی بود که همزمان شدن این عوامل با پایان اسفند ماه و تعطیلی مدارس، برای مدتی غائله را خاموش نماید. بعد از بازگشایی مدارس در سال ۱۴۰۲، به صورت جسته و گریخته گزارش هایی از ادعای مسمومیت منتشر شدند که البته محدود و کم رمق تر از پیش بودند.
۲- در مقطعی که ادعاهای بدحالی روند صعودی داشتند و به موازات افزایش این قبیل گزارشات، ورود دستگاه های مختلف ذی ربط به مبحث هم افزایش و تمرکز بر ابعاد آن عمق بیشتری می یافت. به تدریج بررسی و چاره اندیشی برای وقایع اعلام شده از دستگاه های مرتبط منطقه یی به شورای تأمین شهر و شهرستان و استان؛ و در مرحله ی بعدی به شورای امنیت کشور و نهایتا به شورای عالی امنیت ملّی کشور کشیده شد. در تمام آن مقطع گزارش اقدامات، بررسی ها و یافته ها علاوه بر شوراهای پیش گفته، به استحضار مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و ریاست محترم جمهوری و دیگر سران قوا می رسید و دستورات آن مقامات مبتنی بر اولویت دادن به مبحث و گسترش و تعمیق اقدامات پیشگیرانه به اجرا گذاشته می شد.
۳- نوع رصد و پایش های اعمال شده از اولین روزها، بسیار متنوع و فراگیر بود و با گذشت زمان، با گسترش اقدامات در سطح، واکاوی هر چه بیشتر در عمق، پایش دقیق ترِ پشت صحنه ها، هم افزایی دستگاهها و تقسیم کار و انجام اقدامات مشترک و ترکیبیِ فزاینده، همراه می شد. روش ها و ابزار اطلاعاتی، امنیتی، فنی، انتظامی و آزمایشگاهیِ متعدد، متنوع و متعدد به کار گرفته شدند. علاوه بر بررسی های معطوف به صحنه ها و نمونه ها، به صورت همزمان با تحت نظرداشتن کانون ها و سوژه های مظنون، و گستردن تورهای مختلف امنیتی و پایش های متنوع فنی، تصویری و جمع آوری های تخصصی اطلاعاتی از محیط های هدف، هرگونه احتمالِ هر چند کوچک و ناچیز مورد رصد قرار می گرفت. در مورد نمونه ها، همزمان با بررسی نمونه ی مواد مکشوفه در لابراتوار های معتبر کشور و وزارت بهداشت و درمان، همان نمونه ها در لابراتوار های ویژه ی وزارت خانه های اطلاعات و دفاع و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم مورد واکاوی قرار می گرفتند.
۴- دلایل و عوامل کشف شده در ایجاد یا احساس بدحالی در آموزشگاه ها:
در پی عملیات همه جانبه ی فوق الاشاره، به صورت متوالی دلایل خیلی از رویدادها کشف و ثابت می شد که علّت ها نه از گونه های پیچیده، و موادِ استفاده شده نه از انواع سموم، بلکه غالباً مواد، ابزار و انگیزه های بسیار بسیطی باعث بروز ادعاهای بدحالی شده بودند. با اینحال و برای حصول اطمینان تام، چنان یافته هایی به سایر مصادیقِ گزارش شده تعمیم داده نمی شد بلکه هر گزارش، به صورت جداگانه و جدی مورد تحقیق و بررسی قرار می گرفت. بعنوان مثال نتیجه ی بررسی نخستین حادثه ی اعلام شده (شهرستان نور) حاکی بود که یکی از دانش آموزان دختر، با هدف به تعطیلی کشاندن آموزشگاه، گاز فلفل در کلاس درس منتشر نموده بود. از همین دست نتایج پیرامون حوادث اعلام شده ی بعدی هم حاصل می شد.
کلاً در ایجاد یا القای بدحالی در آموزشگاه های مختلف کشور ۵ دسته از عوامل کشف شدند که ذیلاً به اختصار یاد شده قرار می گیرند:
۴/۱- بمبک بدبو: بخشی از موارد گزارش شده در ارتباط با استفاده از عاملی است که به «بمبک بدبو» معروف شده است. این عامل که در بازار و بخصوص در سکوهای خرید و فروش اینترنتی به فراوانی وجود داشت، بعد از استعمال در محیط ها باعث پراکندن بوی نامطبوعی می شود و معمولا برای شوخی و تفریح های ناسالم و نامتعارف مورد بهره برداری قرار می گرفت.
در بررسی بازار خرید و فروش آن مشخص شد که در بازه زمانی حدوداً سه ماهه، سیصد نفر مبادرت به خرید آن کرده بودند که بلافاصله کارِ شناسایی خریدارانِ مورد بحث آغاز، غالب آنها شناسایی و افرادی که با کاربستِ آنها، باعث ایجاد هراس شده بودند بازداشت شدند.
۴/۲- از دیگر موارد تعمّدی، بهره برداری از افشانه های اشک آور و گاز فلفل و نظایر آن در محیط های آموزشی به قصد شیطنت، بازیگوشی، دیگرآزاری و تعطیل نمودن کلاس ها بوده است. در این قبیل موارد هم با کشف قوطی های افشانه و بازداشت عوامل استعمال آنها، التهاب در محیط آموزشی فروکش کرده است.
۴/۳- در موارد گوناگونی وجود یک عاملِ بودار در محیط یا اطراف آن باعث ایجاد هراس شده است. همچون مصادیقِ کشف شده که باعث گزارش به اورژانس، آتش نشانی، پلیس و حتی انتقال به درمانگاه شده عبارتند از: پرکردن گاز خودرو با روش های دستی و غیراستاندارد، قطع و وصل گاز شهری و نشتی مقداری گاز در محیط، آتش زدن ضایعات در زمین کنار مدرسه و انتشار دود در حیاط آن، استفاده از حشره کش، پارک نمودن تانکر حامل ته مانده ی نفتا کنار یکی از دبیرستان ها و بازگذاشتن دریچه های روی تانکر برای عدم تراکم گاز آن و مواردی دیگر از این قبیل.
۴/۴- در برخی از موارد مکشوفه، وجود اهداف ضدامنیتی و ضدمردمی احراز شده است. بدین سان که یک یا برخی از شیوه های پیش گفته با هدفِ ایجاد ناامنی یا دامن زدن به انگاره ی ضعف امنیت در کشور، ایجاد التهاب و آشوب و اعتراض به منظور فیلم برداری و انعکاس به شبکه های فارسی زبان معاند و یا با هدف ایجاد تجمع در مقابل آموزشگاه ها انجام شده است. عوامل این قبیل موارد غالباً بازداشت و تحویل مرجع قضایی شدند.
۴/۵- عاملِ هراسِ جمعی:
هراسِ جمعی (هیستری جمعی) شکلی از اختلال روانزاد است که معمولا از یک نفر شروع و به سرعت در تعدادی از افراد منتشر می شود. این اختلال زمانی رخ می دهد که افراد یک اجتماع به صورت همزمان تحت تاثیر یک محرک تنش زا واقع می شوند؛ حتی به دنبال این عارضه برخی علایم فیزیکی ناشی از تنش های ذهنی هم بروز پیدا می کند و در واقع این افراد به صورت ناگهانی اعتقاد پیدا می کنند که بوسیله ی یک عامل خارجی بیمار شده اند. باآنکه اغلب موارد هراسِ جمعی در ابتدا بعنوان مسمومیت، حمله شیمیایی و یا بیوتروریسم تلقی می شود ولی بررسی ها هیچ اثری از توکسین یا عامل شیمیایی را نشان نمی دهد و در کلیه ی موارد، مبتلایان به سرعت و بدون کوچک ترین عوارضی بهبود می یابند.
این عارضه نه مختص مقطع فعلی و نه منحصر به کشور ماست. نمونه های تاریخی (از تاریخ قدیم و معاصر) و جغرافیایی (از قاره های مختلف جهان) و مصادیق فراوانی دارد. من جمله در سالهای ۱۹۶۲ و ۲۰۰۸ در تانزانیا؛ ۱۹۶۵ در انگلستان؛ ۱۹۷۶، ۱۹۸۸، ۲۰۰۲، ۲۰۱۱ در آمریکا؛ ۱۹۸۳ در کرانه باختری؛ ۱۹۹۰ در کوزوو؛ ۱۹۹۳ در مصر؛ ۲۰۰۶ در پرتغال؛ ۲۰۰۷ در برزیل؛ ۲۰۱۰ در برونئی؛ ۲۰۱۳ در سریلانکا و ۲۰۱۸ در امارات.
در کشورمان هم مصادیقی از کرمان در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۷۱؛ یزد در سال ۱۳۷۳ و سردشت در سال ۱۳۸۱ وجود داشته است.
نکته قابل توجه آن که در مصادیق ایرانی و جهانی علایم و عوارض مشابهی مطرح می شوند. همینطور بیشترین فراوانی در عامل شروع کننده، وجود یک بو در محیط و یا ادراک بویایی غیرواقعی، شروع کننده ی ایجاد هراسِ جمعی بوده است. مکان رخداد این پدیده غالباً در مدارس بوده است. سن غالب، زیر ۲۰ سال؛ جنسیت مبتلایان به این عارضه غالباً در دختران بوده است.
مدتی بعد از آغاز رویدادهای ماه های گذشته در مدارس کشور، برخی از حاذق ترین پزشکان و روان شناسان ایرانی، فرضیه ی هراسِ جمعی را مطرح نمودند. بررسی های دقیق میدانی، آزمایشگاهی و معاینات بالینی صحت این فرضیه را برای تعداد قابل توجهی از مدارس اثبات نمود.
۵- یافته های میدانی، آزمایشگاهی و نتایج بررسی های ستادی و مطالعات آماری وقایع:
۵/۱- در هیچیک از یافته های صحنه یی و بررسی های آزمایشگاهی در معتبرترین لابراتوار های کشور، هیچ گونه ماده سمی که قابلیت ایجاد مسمومیت را دارا باشد، مشاهده نشد.
۵/۲- به فضل الهی هیچ مورد فوتی یا عوارض جسمانی مانا و دراز مدت وجود نداشته است.
۵/۳- در اغلب قریب به اتفاق روش های درمانی اعمال شده برای مراجعینی که اعلام بدحالی نموده و به درمانگاه های مختلف مراجعه نموده اند، صرفا درمان هایی در حدّ دریافت اکسیژن، سرم و داروهای آرام بخش بوده است.
۵/۴- میانگین حضور مراجعین در درمانگاه ها حدود دو ساعت بوده است و تعداد بسیار اندکی از آنها بستری کوتاه مدت شده اند (آن هم به سبب اضطراب).
۵/۵- اظهارات متفاوت دانش آموزان یک کلاس از مشاهدات، بوهای استشمامی یا عوارض جسمانی قابل تأمل بود (مثلاً در مورد جامد، مایع یا گاز بودن مواد ادعا شده؛ رنگ مواد؛ بوی مواد؛ تنوع عوارض اعلامی و …).
۵/۶- حالت سرایت ادعاها از اماکن نزدیک به یکدیگر (عامل همجواری) به شکلی که با ادعای بدحالی در یک کلاس، دانش آموزان کلاس دیگر بعد از اطلاع از وضعیت آن کلاس، اعلام بدحالی کرده اند، در صورتیکه کلاس های غیرمطلع، هیچ مشکلی را اعلام نکرده اند.
۵/۷- از نکات بسیار قابل تأمّل اینکه در اغلب قریب به اتفاق موارد، ادعای بدحالی مختص دانش آموزان بوده است و مصادیق بسیار نادر و انگشت شماری از اعلام مسمومیت در کادر آموزشی یا عوامل خدماتی مدارس گزارش شده است.
۵/۸- «تمارض» یکی از عواملِ اثبات شده به تعداد قابل توجه، بوده است. در بررسی انگیزه های تمارض، سه انگیزه ی بازیگوشی، فرار از درس و امتحان، و در موارد اندکی انگیزه های القایی دیگران، به منظور ایجاد التهاب و اغتشاش دخیل بوده است.
۵/۹- در بررسی های ستادی و مطالعات آماری، ۸۶% از مدارس اعلام کننده ی بدحالی، دخترانه و ۱۴% پسرانه بوده اند.
۵/۱۰- از آموزشگاه های یاد شده به تفکیکِ مقطع تحصیلی به ترتیب: ۶۸% مقطع متوسطه دوم، ۱۶% مقطع ابتدایی، ۱۵% مقطع متوسطه اول و ۱% خوابگاه دانشجویی دختران بوده اند.
۵/۱۱- فراوانی دانش آموزان دارای ادعای بدحالی در استانهای مختلف به ترتیب: بیشترین تعداد دانش آموز به لحاظ اعلام مسمومیت استانِ خوزستان و کمترین تعداد دانش آموز در استانِ خراسان جنوبی بوده است.
۶- نقش اردوگاه خصم در شکل گیری و استمرار غائله ی مدارس
وزارت اطلاعات در چند اطلاعیه و بیانیه های تبیینی مقطع اغتشاشات، در مورد نقش رژیم تروریست آمریکا و ایادی و گروهک های رنگارنگی که به نیابت از آن رژیم در اغتشاشات پاییز گذشته به ایفای نقش پرداختند، اطلاعات شفافی منتشر نمود. طی آن اغتشاشات، آمریکا و دنباله روهای اروپایی، منطقه یی و عمّال داخلی اش، گسترده ترین و قوی ترین عملیات شناختی، روانی و تروریستی را برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی به اجرا گذاشتند تا آن جا که ابلهانه و خام اندیشانه، نام انقلاب بر پروژه ی ضدملّی اغتشاش و خرابکاری و ایرانی کشی گذاردند. اما ایستادگی سترگ ملّت ایران و رهبری حکیمانه ی مقام معظم ولایت فقیه (مدظله العالی) و هوشیاری و فداکاری نیروهای حافظ امنیت کشور، بزرگترین پروژه ی براندازی خصمِ وحشی و جنگ ترکیبی را نقش بر آب کرد و سرمایه گذاری های سنگین مالی، اطلاعاتی و نیروی انسانی آنها را به «هباءً منثورا» تبدیل نمود.
بر مبنای اطلاعات موثق، رژیم مافیایی آمریکا بعد از تحلیل و بررسی دلایل شکست بزرگ خود و تشخیص سه عامل ناکامی پروژه اغتشاشات، انتقام گیری از آن سه عامل را در سرلوحه ی اقدامات مخرب خویش قرار داد:
الف) از پیش به نقش رهبریِ حکیم انقلاب در ایستادگی و بالندگی نظام، واقف و ایشان را هدف تهاجمات ناجوانمردانه ی خویش قرار داده بودند. اینک حمله ی همه جانبه به معظم له و متهم سازی ایشان را در کلیه ی مسائل و رویدادهای کشور، درصدر توطئه های خویش قرار دادند.
ب) عدم همراهی قاطبه ی ملّت با عوامل اغتشاشات پاییز را از علل عمده ی ناکامی آن پروژه تحلیل نمودند. ازاین رو «خلق غائله یی دیگر که توده ی مردم را به ستوه آورد و به اعتراض وا دارد» در اولویت اقدامات شیطانی آنها قرار گرفت.
ج) هوشیاری، پایمردی، اشراف و فداکاری نیروهای حافظ امنیت کشور را از علل مؤثر در مهار جنگ همه جانبه و ترکیبی یافتند؛ بنابراین این دفعه همان مؤلفه ی اقتدار نظام یعنی امنیت و نیروهای حافظ آنرا بعنوان هدف خاص خویش قرار دادند.
در این خصوص مواردی به اختصار یاد شده قرار می گیرند:
۶/۱- همزمان با پروژه ی اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱، نشانه هایی از تلاش عوامل دشمن برای هدف قرار دادن دانش آموزان (به ویژه دختران) و به تعطیلی کشاندن مدارس ملاحظه شد. بعنوان مثال در تاریخ ششم آذر ماه ۱۴۰۱ و سه روز قبل از ادعای مسمومیت در مدارس قم، یکی از حساب های کاربری فعال ضدانقلاب، چگونگی تعطیلی مدارس از راه تولید و انتشار بوی نامطلوب را ذیل پروژه ای به نام «راهکاری برای به اعتصاب کشاندن مدارس و ادارات» آموزش داده است. بعد از آن یکی از حساب های کاربری حامی رژیم صهیونیستی خط «نفرستادن دانش آموزان به مدرسه» را ترویج کرده است. حساب کاربری دیگری از حامیان رژیم صهیونیستی، بامداد روز نهم آذر ماه (روز نخستین حادثه ی اعلامی استان قم) متنی تهدیدآمیز منتشر و در آن متن به اقدامات دختران دبیرستانی محله ی خاصی در قم اشاره کرده و در همان روز آنرا برای حساب کاربری «اسرائیل به فارسی» و دیگر کانال های مورد بهره برداری رژیم صهیونیستی ارسال کرده بود.
بررسی های بعدی نشان دادند که از تیرماه ۱۴۰۱ دو کانال و صفحه ی مشخص اقدام به ارتباط گیری و شبکه سازی در بین برخی از دانش آموزان مدارس اعلام کننده ی بدحالی در قم کرده بودند. شماری از عوامل مذکور شناسایی و بعد از اثبات و مستندسازی ارتباط آنها با حساب های کاربری مورد اشاره و نقشی که در ترویج دروغ مسمومیت ایفا کرده بودند، با حکم مرجع قضایی ذی ربط بازداشت شدند.
ادامه تحقیقات نشان داد که شبکه ی آمریکایی- صهیونیستی معروف به «بنیاد دفاع از دمکراسی ها» در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، خط «نفرستادن دانش آموزان به مدرسه» را دنبال کرده است. در مصداقی دیگر در اواخر مهر ماه، اشاره مستقیم عوامل دشمن به «مسمومیت دانش آموزان دختر بدون گذاشتن رد آشکار» در یکی از اتاق های خصوصی ضدانقلاب در کلاب هاوس کشف گردید.
پس از آن ده ها هزار پیام با مضمون جلوگیری از فرستادن دانش آموزان به مدارس، تعطیلی مدارس، تهدید به مسمومیت و هراس افکنی نسبت به مدارس، در سکوها و شبکه ها و حساب های کاربری گروهک های ضدانقلاب و عوامل رژیم صهیونیستی و ایادی داخلی آنها تولید و منتشر شدند.
۶/۲- امپراطوری رسانه ای جریان سلطه از همان آغاز، با شیوه و حجمی که مبین آمادگی قبلی می باشد، به صحنه ورود نموده و به موج آفرینی کم سابقه پیرامون مبحث و متهم سازی نظام به ناکارآمدی پرداختند و در نهایت نظام را بعنوان عاملِ ایجاد مسمومیت در مدارس دخترانه معرفی کردند! جریان تحریف با روایت سازی مجعول، ادبیاتی همچون «حملات شیمیایی و بیولوژیک به مدارس» را تولید و ترویج کرد. علاوه بر آن به مشابهت سازی این رویدادها با حوادثی همچون برخی اسیدپاشی ها در گذشته و همانندسازی با برخی رفتارها و تصمیمات گروه طالبان در مورد تحصیل و اشتغال زنان و تولید انگاره های ذهنی از «انتقام نظام از زنان به سبب اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ و …» پرداختند.
۶/۳- همزمان با جریان مسلط رسانه یی اردوگاه دشمن، متأسفانه برخی رسانه های داخلی و انسان رسانه های وابسته و بعضی تریبون های خاص در مرکز و برخی استان ها و برخی از سیاسیون امتحان پس داده و مردود شده و عوامل فتنه ۸۸، همان خطوط ابلاغی امپراطوری رسانه ای جریان سلطه را، عیناً در پیش گرفتند. در بین این جماعت، گروهی وجود دارند که قبل از این و در انتخابات سال ۸۸ نظام را متهم به تقلب، در حوادث ۹۶ و ۹۸ حاکمیت را متهم اصلی آشوب و عامل کشتار، در حادثه ی تروریستی فجیع و دلخراش حرم شاهچراغ (سلام الله علیه) نظام را عامل آن واقعه (حتی بعد از شناسایی و بازداشت تروریست های تکفیری!)، در رویداد تلخ درگذشت دختری در محل پلیس امنیت اخلاقی و در مجموعه ی اغتشاشات بعد از آن و کشته شدن برخی از هم وطنان، در همه ی این رویدادها و سوانح و حوادث، نظام مظلوم جمهوری اسلامی یا نیروهای بسیجی و جریانات معتقد و حامی نظام را بعنوان عامل مستقیم انجام جنایت معرفی می کردند.
مضاف بر این ها، خط و جریان «کشته سازی» در کل وقایع پیش گفته، به دنبال تولید کشته و فراهم آوردن جسد، آن هم از دختران و سنین کودک و نوجوان، برای ایجاد تنش های عاطفی در جامعه و متهم سازی نظام بود. این جریان علاوه بر کشته سازی های مختلف و متنوع مقطع اغتشاشات ۱۴۰۱، در جریان مسمومیت های ادعایی مدارس، چندین تلاش پرحجم به عمل آورد که جملگی با شکست مواجه گشتند. بعنوان نمونه فوت تأسف بار دختر نوجوان قمی، مرحومه فاطمه رضایی بر اثر بیماری، باعث سوءاستفاده ی بی رحمانه و ناجوانمردانه ی جریانات معاند داخلی و خارجی شد. سرمایه گذاری برق آسایی برای این واقعه ی غم انگیز به عمل آوردند تا آن جا که در روز اول انتساب این درگذشت به مسمومیت مدارس، با ذوق زدگی رکورد کارهای پیشین خویش را شکستند و تعداد انتشار هشتگ به نام فاطمه رضایی، از سوژه ی قبلی آنها پیشی گرفت. اما توضیحات صادقانه و به هنگام خانواده ی محترم رضایی، سبب رسواشدن جریان معاند و شکست سنگین این پروژه گردید. این شکست چنان بود که ساعاتی بعد از انتشار شایعه ی فوت آن مرحومه و اوج گیری انتشار محتوا با نام وی، هشتگ ها میرا شد. بعد از این ناکامی، جریان ضدانقلاب بلافاصله هشتگ های حمله شیمیایی و حمله بیولوژیک را جایگزین هشتگ میرا شده کردند!
۶/۴- موضع گیری بیگانگان و سازمان های بین المللی
همچون همه ی غائله های مورد علاقه یا تولید شده توسط بیگانگان، در ماجرای مسمومیت های ادعایی هم بعد از آتش تهیه ی سنگین توپخانه های جنگ رسانه ای غربی و ایادی آنها، مقامات و دیپلمات ها و سازمان های بین المللیِ دنباله رو آنان وارد ماجرا شدند. صرف نظر از ده ها مصداقِ حاصل از روش های جمع آوری پنهان که از پشت پرده های اقدامات و اظهارات آنها در محافل خصوصی وجود دارد، صِرفِ توجه به مواضع آشکار کانون های یاد شده هم می تواند گویای ذوق زدگی از وقوع برخی رویدادهای مدارس و سوءاستفاده از آنها باشد. بعنوان نمونه سفیر انگلستان در تهران ضمن اعلام ظاهری همدردی با خانواده های ایرانی، بلافاصله سریالی بودن مسمومیت ها را القاء و از «پایان ناپذیر بودن آن ها» خبر می دهد (… مسمومیت های سریالی که تمامی ندارد!؟).
نمونه ی دیگر، اظهارات وزیر خارجه ی آلمان بود که دلیل مسمومیت های ادعایی را «حملات با گاز شیمیایی» تشخیص و اعلام می نماید! البته حافظه ی تاریخی ملّت ایران با تخصص دولت آلمان در تولید و بهره برداری از گازهای شیمیایی در تسلیحات نامتعارف و صدور آن برای بعثی ها در زمان حمله ی آنها به ایران، کاملاً آشنا است.
از همین دست، قضاوتِ رئیس کمیته ی روابط خارجی مجلس نمایندگان رژیم مافیایی آمریکا است که او هم عمدی بودن اتفاقات و گازِ سمی بودن مواد را ادعا می نماید.
پارلمان اروپا در اسفند ماه گذشته با تصویب قطعنامه ای ضمن طرح اتهامات واهی و بی اساس ضد نظام جمهوری اسلامی ایران، «مسمومیت دانش آموزان دختر در ایران را به ساکت کردن زنان و دختران در ایران مرتبط دانسته» و آنرا محکوم می نماید!
کمیساریای حقوقِ بشر سازمان ملل بر لزوم «تحقیقات شفاف و مجازات عاملان مسمومیت دانش آموزان در ایران» تاکید می نماید، فارغ از اینکه مراجع قضایی ایران هر جنایت کاری را محاکمه و مجازات نمایند، همین دار و دسته ی ریاکار به پشتیبانی از محکومان و جنایت کاران بر می خیزند.
این قبیل اعلام نگرانی ها و همدردی های مُزوّرانه در حالی است که عوامل همه ی عملیات تروریستی گذشته ضد ملّت مظلوم ایران در خاک آمریکا، اروپا و کانادا حضور دارند و تحت الحمایه ی رسمی دولت های آن کشورها هستند. مضاف بر این، هم اینک و در ماجرای «مسمومیت های القایی مقامات غربی» هم عواملی در خاک کشورهای فوق الذکر زندگی می کنند که به صورت کاملاً آشکار و با آزادی کامل، روش های ایجاد مسمومیت و مصدومیت در مدارس دخترانه، آن هم تحت عنوان «خرابکاری شرافتمندانه» را آموزش می دهند و این اعمال مجرمانه رسماً به اطلاع رژیم های مورد اشاره رسیده، اما آنها نه تنها هیچ اقدام بازدارنده ای به عمل نیاورده اند، بلکه مجرمین را هرچه بیشتر تحت حمایت مادی، معنوی و امنیتی خویش قرار داده اند.
۷- سخن آخر و جمع بندی پایانی
۷/۱- نتیجه ی نهایی تحقیقات پیرامون موارد مجهولی که در ابتدا هدف گذاری شدند به این شرح است:
الف) مواد سمی در هیچ یک از مدارس کشور پخش نشده است؛ اما عوامل غیرسمی که باعث ایجاد هراس شده اند، به صورت سهوی یا تعمدی در بعضی از محیط های گزارش شده استعمال شده است.
ب) در مورد عوامل انسانی، افراد گوناگونی که متهم به کاربست مواد فوق الذکر بودند شناسایی، احضار یا بازداشت شدند و به تناسب تخلفات یا جرایم خود، مورد تذکر، تشکیل سابقه یا معرفی به مرجع محترم قضایی قرار گرفتند.
ج) اساسا شبکه ی انتشار مواد مسموم کننده در کشور، وجود نداشته اما شبکه های مختلف در فضای مجازی (از داخل یا خارج از کشور) به تولید و انتشار شایعات، دامن زدن به مدرسه هراسی، کوشش برای تعطیلی مدارس، به اعتراض کشاندن اولیاء دانش آموزان، متهم سازی تعمدی نظام جمهوری اسلامی و افراد و جریانات معتقد به نظام، به تعداد قابل توجهی ردیابی و شناسایی شدند که جملگی آنها تحت تعقیب قرار گرفته یا خواهند گرفت.
۷/۲- نقش عاملِ هراسِ جمعی در خیلی از وقایع مورد نظر، انکار ناپذیر می باشد.
۷/۳- ایفای نقش دشمن در دامن زدن به غائله، کاملاً محرز و انکارناپذیر است. شامل افراد، کانون ها، گروهک ها و حساب های کاربری و رسانه های جریان مسلط رسانه ایی غربی (به ویژه فارسی زبان ها) که در چند ماه گذشته این مورد را هدف و سوژه ی اصلی خویش قرار داده بودند؛ و هم برخی از سیاسیون بیگانه و نهادهای خارجی و سازمان های بین المللی که نقش آتش بیار معرکه را ایفا کردند، هر یک حلقه یی از زنجیره ی جنگ ترکیبی را تشکیل دادند.
۷/۴- باتوجه به مجموعه آثار منفی و مخربِ مبحث مسمومیت های ادعایی بر جامعه بخصوص بر دانش آموزان و نونهالان کشور و اولیاء محترم آنها و بر درس و تحصیل و تلاشهای علمی کشور، اراده ی قطعی نظام بر برخورد جدی و بدون بخشایش با عوامل دامن زننده به آن می باشد.
۷/۵- حق پی گرد قانونی افراد، گروه ها، رسانه ها و انسان رسانه های وابسته یی که در امتداد خط دشمنان ملّت ایران، اتهاماتی به نظام یا به افراد و جریانات بی گناه وارد کردند، محفوظ خواهد بود.
۷/۶- از آن جا که دشمنانِ ایران و اسلام در هر صورت و به هر شکلی دشمنی خویش را بروز می دهند، از مردم شریف ایران، بخصوص از اولیای محترم دانش آموزان استدعا دارد که همچون گذشته، با حفظ آرامش و هوشیاری حداکثری، هرگونه موارد مشکوک را به ستاد خبری وزارت اطلاعات (۱۱۳) یا به سایر دستگاه های امنیتی و انتظامی کشور اعلام فرمایند.

1402/02/09
11:07:11
5.0 / 5
347
تگهای خبر: آزمایش , آموزش , امنیت , اینترنت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۱

لینک دوستان مدیریت آموزش

تگهای مدیریت آموزش

olms.ir - حقوق مادی و معنوی سایت مدیریت آموزش محفوظ است

مدیریت آموزش

آموزش آنلاین