چند سفارش برای ارتقای سلامت روان نظام آموزش و پرورش در پاندمی كرونا
به گزارش مدیریت آموزش كارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در آخرین سفارش نامه سیاستی خود كه ۲۴ آبان ماه نهایی شده به ارتقای سلامت روان در نظام آموزش در دوره همه گیری كرونا و پسا كرونا پرداخته است.
به گزارش مدیریت آموزش به نقل از ایسنا، در مقدمه این سفارش نامه آمده است: فقدان و یا کاستی در اقدامات پیشگیرانه و درمانی استاندارد و از پیش موجود برای اختلالات روانی و رفتاری می تواند مشکل و معضل مهمی در مدارس و نظام های آموزشی در شرایط بحرانی کنونی باشد.
دانش آموزان در شرایط عادی طیفی از اختلالات مختلف روانی مانند اضطراب، افسردگی، بیش فعالی و نقص توجه، اختلال رفتار ایذایی، اختلال سلوک؛ مشکلات رفتاری و عاطفی مانند خشونت و پرخاشگری، مشکلات سازگاری، خودکشی، مصرف مواد و مشکلات روانشناختی دیگر را تجربه می کنند. بر مبنای مطالعات علمی، شیوع اختلالات و مشکلات وابسته به سلامت روان در بین کودکان بالا است.
از سوی دیگر، توقف آموزش های حضوری در مدارس و برقراری برنامه های یادگیری از راه دور در شرایط اضطراری، برنامه روزمره دانش آموزان و همچنین تعاملات آنها با همسالان را سخت دگرگون ساخته است. در عین حال به جهت همه گیری بیماری کرونا، خیلی از خانواده ها با شرایط بد اقتصادی، از دست دادن شغل و اضطراب فراگیر ناشی از این همه گیری رو به رو شده اند.
با توجه به بحران های اقتصادی و اجتماعی، می توان انتظار داشت که اختلالات و مشکلات وابسته به سلامت روان در میان دانش آموزان تشدید شوند و مشکلات روانشناختی جدیدی مانند واکنش به استرس، سوگ و روان صدمه (تروما) و همچنین افزایش وابستگی به اینترنت و فضای دیجیتال هم به مسائل پیشین افزوده شوند.
در کنار این موارد، افزایش استرس های اقتصادی در خانواده ها، انتظار سوء رفتار و اهمال در ارتباط با کودکان را افزایش داده است.
یکی از نتایج مهم و مثبت بحران موجود این است که دیگر نمی توان به آسانی از مبحث سلامت روان دانش آموزان در نظام آموزشی چشم پوشی کرد چونکه اگر در سنین پایین به مسائل سلامت روان کودکان توجه کافی نشود، این مسائل به سایر دوره های زندگی آنها تسری و تعمیم پیدا می کنند و سرمایه انسانی جامعه را در آینده با چالشی بزرگ مواجه خواهند ساخت.
درک این خطر و جلوگیری از آن از راه طراحی و اجرای مداخلات ناظر بر سلامت روان همه گروه های هدف، در وهله نخست بر عهده مسؤلان نظام رسمی آموزش و پرورش است. سلامت روان و در رأس آن یادگیری اجتماعی و هیجانی (عاطفی) عبارت است از تزریق اصول این دسته از مداخلات در سیستم ایمنی مدارس که برنامه درسی، دانش آموزان، کارکنان، معلمان و خانواده ها را هدف قرار می دهد.
به اختصار می توان گفت، بحران همه گیری بیماری کرونا، بازاندیشی و بازآرایی خدمات سلامت روان در وزارت آموزش و پرورش را بیشتر از پیش به یک اولویت اساسی و لزوم ملی تبدیل نموده است.
برای انجام این مأموریت مهم، کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه سفارش هایی را به شرح زیر عرضه کرده است:
توصیه های سیاستی به منظور ارتقای سلامت روان در نظام آموزش و پرورش
۱- ساختارسازی ها: بحران موجود لزوم تعمیق و گسترش اقدامات چند لایه (لایه اول آموزش ها و مداخلات همگانی، لایه دوم آموزش ها و مداخلات برای گروه های در معرض خطر و لایه سوم آموزش ها و مداخلات برای گروه های مشکل دار) برای ارتقای خدمات سلامت روان برای تمامی گروه های هدف شامل دانش آموزان، معلمان، کارکنان و والدین را در نظام آموزشی بیشتر از پیش روشن ساخته است.
با عنایت به خلاء اساسی این نوع مداخلات در نظام آموزشی و گستردگی و اهمیت حیاتی این حوزه در پرورش نسلی و سرمایه انسانی آینده کشور، سفارش می شود معاونت سلامت و تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش به دو بخش بهداشت و سلامت جسمی، و سلامت روان تقسیم شود و کلیه خدمات و مداخلات سه لایه سلامت روانی گروه های هدف ذیل حوزه سلامت روان قرار گیرند. ساختار فعلی آموزش و پرورش برای پاسخگویی و عرضه خدمات تخصصی، جامع و معتبر سلامت روان به تمامی گروه های هدف وافی به مقصود نیست.
۲- ایجاد پلتفرم های مجازی خدمات سلامت روان: تمهید و تدارک ارزیابی روانشناختی از راه دور دانش آموزان، معلمان، مدیران، کارکنان و حتی والدین از اقدامات اولیه و اساسی است. ایجاد سامانه ای با نظارت متخصصان حوزه سلامت روان در ساختارهای مورد بحث فوق به منظور ارزیابی و شناسایی دانش آموزان، مدیران، معلمان، کارکنان و والدین در معرض خطر و مشکل دار در حوزه های وابسته به سلامت روان و عرضه خدمات روانشناختی مناسب به آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
این سامانه باید حاوی ابزارهای معتبر و شناخته شده علمی و تخصصی در این عرصه باشد و غربالگری و شناسایی دانش آموزان، معلمان، مدیران، کارکنان و والدین در معرض خطر و مشکل دار را هدف قرار دهد.
نظر به تشدید مشکلات روانشناختی پیشین دانش آموزان و سایر گروه های هدف در بحران کنونی و افزوده شدن مشکلات جدیدی در این عرصه مانند تشدید تجارب استرس زا، روان صدمه (تروما)، تجارب سوگ، خودکشی و مواردی از این دست، تمهید و ایجاد پلتفرم هایی حاوی منابع مختلف مانند خطوط تلفنی فوریتی، مشاوره بر خط، تولید کارافزارهای مبتنی بر موبایل یا کامپیوتر با همکاری بخش خصوصی در زمینه آموزش روش های مدیریت استرس و هیجان ها، آموزش دانش آموزان، آموزش روانشناختی معلمان و والدین از نظر علایم خطر و اخطار دهنده و همچنین سایر آموزش های لازم به شکل تخصصی در حوزهی سلامت روان ضروری و بسیار مهم می باشد.
۳- آموزش حرفه ای معلمان، مشاوران، مدیران و کارکنان آموزشی مدارس: ارتقای دانش و مهارت حرفه ای معلمان، مدیران، مشاوران و کارکنان آموزشی در زمینه سلامت روان و مداخلات عاطفی-اجتماعی، مدیریت استرس، مقابله با اضطراب و کمک های اولیه روانشناختی، ایجاد روابط قوی و برقراری محیط های یادگیری حمایتی و پشتیبانی از دانش آموزان دارای مشکلات وابسته به سلامت روان و همچنین دانش آموزانی که تجارب سوگ یا روان صدمه (تروما) داشته اند، تشویق و ترغیب دانش آموزان به فعالیتهای ورزشی از اقدام های اساسی در این حوزه می باشد.
فرآیند ارتقای دانش و مهارت در این حوزه می تواند از راه تدوین بسته های آموزشی معتبر و علمی ویژه معلمان، مشاوران، مدیران مدارس و کارکنان آموزشی توسط متخصصان سلامت روان و برگزاری برخط و غیر برخط آموزش های ضمن خدمت برای مشاوران و متخصصان مربوط در استان ها و مناطق آموزش و پرورش و استفاده از آنها به منظور آموزش معلمان، مدیران و کارکنان و همچنین بعنوان مربیان و ناظران مداخلات سلامت روان در مدارس در دوره همه گیری بیماری کرونا صورت گرفته و در دوران آموزش حضوری پساکرونا هم تداوم یابند.
۴- توجه تخصصی و حرفه ای مستمر به حوزه های مختلف سلامت روان: همانطور که پیش تر مورد بحث قرار گرفت، در بین دانش آموزان طیفی گسترده از اختلالات، مشکلات روانشناختی، صدمه های روانی-اجتماعی شیوع دارند. از سوی دیگر برای اقدامات پیشگیرانه و مداخله ای، لایه های سه گانه ای از مداخلات وجود دارند.
در خیلی از جوامع برای چنین اقدامات پیشگیرانه و مداخله ای، مراکز پژوهشی و مطالعاتی، و انجمن های تخصصی مانند انجمن روانشناسی مدرسه یا دیگر انجمن های مرتبط وجود دارند که بین نظریه و عمل پیوند ایجاد می کنند و راهگشا و راهنمای جامعه علمی و اجرایی هستند.
در جامعه ما، این انجمن ها و مراکز پژوهشی و مطالعاتی بنا به علل مختلف یا وجود ندارند یا مورد توجه و رجوع سیاستگذاران اجرایی قرار نمیگیرند! در چنین شرایطی، آموزش و پرورش ذیل معاونت سلامت و با همکاری مراکز پژوهشی وابسته باید بعنوان یکی از دو ستون مهم ساختاری به شکل جدی مبحث سلامت روان را بازسازی کند.
به این منظور، برای پوشش جامع علمی، تخصصی و حرفه ای اهم موضوعات این حوزه به صورت خاص نیازمند کمیته های علمی ویژه هر مبحث (مثلاً کمیتهی علمی روان آسیبها، کمیته مصرف مواد، کمیته خودکشی، کمیته اختلالات درون نمود، کمیته اختلالات برون نمود و غیره) است تا به صورت مستمر به انباشت دانش تخصصی، کاربردی کردن این دانش تخصصی با ایجاد جهت گیری های علمی، اجرایی و راهبردی و همچنین آماده سازی مداخلات معتبر شناخته شده به توسعه علمی و عملی آن حوزه در نظام آموزش و پرورش کمک کنند.
بدون چنین جهت گیری علمی و تخصصی مستمر، کوشش های عمومی و گسسته، نتایج مورد انتظار را به دنبال نخواهند داشت. مدیریت اجرایی به جهت فزون باری فعالیتهای اجرایی و فقدان فرصت و نیروی کافی، پاسخگوی چنین راهبردی نیست و ازاین رو مراکز مطالعاتی و پژوهشی وابسته و غیر وابسته از بازوهای مهم تحقق چنین راهبردی هستند.
توصیه های عملی برای ارتقای سلامت روان در محیط های آموزشی
۱- ارتباط دو جانبه و ایجاد احساس تعلق عاطفی و جمعی: ایجاد تماس و رابطه صمیمی در فضای مجازی بین معلمان، مدیران و کارکنان مدارس، دانش آموزان و خانواده ها به منظور به اشتراک گذاری اطلاعات و رفع نگرانی ها و دریافت پیوسته اطلاعات و عرضه بازخورد باعث پیوستگی و تعلق جمعی و عاطفی می شود.
اختصاص بسترها و زمان لازم برای ارتباط معلمان، مدیران، مشاوران و کارکنان آموزشی با یکدیگر، توجه و بازاندیشی آنها در عواطف، تجارب و درس آموخته های خود و همچنین به اشتراک گذاری و استفاده از این تجارب در چگونگی حمایت عاطفی و روانی از دانش آموزان، می توانند بسیار مفید باشند.
متخصصان اعتقاد دارند که ایجاد پیوند و تعلق جمعی و عاطفی در شرایط بحران از اصول بنیادین ارتقای سلامت روان افراد و جامعه است. تدارک هدفمند سازوکارهایی به منظور ارتقای روابط حمایتی بین دانش آموز و معلم یا یک پشتیبان در مدرسه باید مورد تاکید قرار گیرد.
باید شرایطی فراهم گردد که هر دانش آموز به منظور بررسی منظم وضعیت خود، دست کم به یک فرد بزرگسال مراقب (مانند مشاور، معلم پرورشی، معلم اصلی و یا افراد پشتیبان آموزشی و روانشناختی) دسترسی داشته باشد. برنامه های روزانه یا تکالیف کلاسی باید به منظور ایجاد فرصت هایی مطلوب برای ارتباط ثمربخش بین معلم یا پشتیبان و دانش آموز مد نظر قرار گیرند.
بدین منظور، وجود برنامه روزانه منظم، باعث افزایش احساس امنیت و اطمینان خاطر در دانش آموزان و بخصوص افراد در معرض خطر می شود. ایجاد ارتباط و پیوند اجتماعی بین همسالان از راه کار گروهی و فعالیتهای مشترک و حفظ این پیوند و ارتباط بین دانش آموزان در طول سال برای ایجاد تعلق عاطفی، جمعی و گروهی و حفظ سلامت روان آنان اهمیتی حیاتی دارد.
۲- ارتقای شایستگی های اجتماعی و هیجانی (عاطفی) دانش آموزان: شناسایی شایستگی های اجتماعی و هیجانی متناسب با رشد مانند مدیریت استرس، مهارت های ارتباطی و گوش دادن، همکاری، رفتارهای کمک رسانی و کمک گیری، مهارت های خود مراقبتی و دیگر مراقبتی و مهارت های بسیار گسترده دیگر که گروه مطالعاتی مربوط باید با مطالعه ادبیات این حوزه تدوین کنند، زیربنای ارتقای سلامت روان دانش آموزان است. استفاده از شیوه هایی به منظور افزایش و تمرین شایستگی ها و مهارت هایی که امکان بازاندیشی، بحث، گفتگو و همکاری را فراهم می سازند، باعث تقویت این مهارت ها می شود.
دانش آموزان می توانند در گفت و گوها و دروس متناسب با رشد شرکت داده شوند تا در مورد آثار این همه گیری بر وضعیت گذشته، حال و آینده خانواده ها، جامعه و کل جهان بحث و گفت و گو کنند. حمایت و پشتیبانی از معلمان در تمهید گفت و گو و دروسی برای بحث در مورد تاثیر، سوابق و شیوه های پاسخدهی به نظرها و رفتارهای سوگیرانه یا انواع برچسب زدن های در رابطه با بیماری می تواند از دیگر اقدامات مفید باشند.
ایجاد فرصت هایی در طول روز برای دانش آموزان به منظور تمرین و بازاندیشی در مهارت های اجتماعی و هیجانی تدوین شده، در تحکیم و تعمیم این مهارت ها و شایستگی ها تأثیری چشم گیر دارند. همکاری و هم اندیشی با خانواده ها و دیگر ارکان جامعه در زمینه تمهید راهکارهایی به منظور پشتیبانی از ارتقای سلامت روان و شایستگی های اجتماعی و هیجانی دانش آموزان در خانه و همچون به اشتراک گذاری اطلاعات در ارتباط با انواع حمایت های مورد نیاز دانش آموزان از اقدامات بسیار سودمند هستند.
۳- شناسایی دانش آموزان پر چالش و حمایت و پشتیبانی از آنها: استفاده از برنامه ها و اقداماتی به منظور شناسایی، عرضه خدمات و پایش دانشآموزانی که از نظر مسائل سلامت روانی، رفتاری و تحصیلی با مشکل مواجهند، بسیار حائز اهمیت می باشد. آماده سازی و اجرای برنامه ها و مداخلات مبتنی بر شواهد (علمی و شناخته شده) لایه دوم و سوم و آموزش مشاوران برای عرضه چنین مداخلاتی در زمره اقدامات پشتیبانی از این دسته از دانش آموزان هستند.
همه دانش آموزان تجارب یکسانی ندارند، بعضی از آنها امکان دارد تجربه سوگ، اضطراب شدید، یا روان آسیب (تروما) داشته باشند که همین مساله نحوه تعاملات تحصیلی، اجتماعی، عاطفی یا رفتاری آنها را تحت تاثیر قرار می دهد و برخی دیگر بنا به شرایط بحرانی موجه جهت استفاده از فضای مجازی و دیجیتال، به اینترنت و بازی های کامپیوتر ای وابستگی پیدا می کنند.
پشتیبانی از معلمان و کارکنان مدارس و مناطق آموزش و پرورش به روشی پیش اندیشانه برای شناسایی و رفع نیازهای دانش آموزان پرچالش از اهمیتی ویژه برخوردار می باشد. همکاری با خانواده ها، نهادها و سازمان های اجتماعی دولتی و غیر دولتی برای تدوین برنام های جامع به منظور عرضه خدمات مضاعف سلامت روان و پشتیبانی از موارد گرفتار روان صدمه (تروما) یا دسترسی به غذا، سرپناه، فناوری و سایر منابع، از دیگر اولویت های مهم می باشد.
۴- سلامت روان و مهارت های اجتماعی و هیجانی معلمان: هیجان ها و عواطف، نیروی محرک تدریس و یادگیری اثربخش، تصمیم های اتخاذ شده از جانب معلمان، جو کلاس و مدرسه، و سلامت و بهزیستی معلم هستند. هیجان ها و عواطف معلمان بنا به پنج دلیل مهم حائز اهمیت هستند:
(۱) هیجان ها برای توجه، حافظه و یادگیری مهم هستند. هیجان های مثبت باعث افزایش و بهبود توجه و مشارکت بیشتر میشوند و هیجانهای منفی مانند اضطراب و ترس تأثیری مغایر و منفی بر کارکردهای اجرایی شناختی دارند.
(۲) هیجان ها و عواطف برای تصمیم گیری مهم هستند. فروماندگی و احساس ترس و استرس مانع از تصمیم گیری مسئولانه و خردمندانه هستند و هیجان ها و عواطف مثبت انعطاف پذیری ذهنی و خلاقیت را در یک همه گیری جهانی افزایش می دهند.
(۳) هیجان ها برای روابط افراد با یکدیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند. احساسات ما و چگونگی تفسیر آنها به وسیله ما به دیگران این پیام را می فرستند که به ما نزدیک شوند و یا از ما فاصله بگیرند. معلمانی که اضطراب و ناکامی خویش را نشان می دهند، تأثیری منفی بر دانش آموزان و یادگیری آنها دارند.
(۴) هیجان ها و عواطف برای سلامتی و بهزیستی از اهمیت بسزایی برخوردار می باشند. احساسات ما بر سلامت جسمی و روانی ما تأثیری چشم گیر دارند. استرس مزمن و درازمدت، سلامت جسمی و روانی معلمان را به خطر می اندازد.
(۵) هیجان ها و عواطف در عملکرد مناسب و مطلوب اهمیتی اساسی دارند. استرس مزمن در معلمان باعث کاهش انگیزش و مشارکت آنها در کار و در نتیجه فرسودگی شغلی آنها میشود. معلمان گرفتار فرسودگی شغلی روابط مناسبی با دانش آموزان نخواهند داشت و ازاین رو الگوی مثبت مناسبی برای دانش آموزان نخواهند بود. استرس حضور در فضای مجازی از چالش های اساسی فعلی معلمان است و کوشش به منظور حفظ شأن آنان و مقابله با محتواهای مخرب، کمک به سلامت روانی آنان محسوب می شود.
مطالعات نشان می دهند دو عامل محافظ، به سلامت هیجانی و عاطفی معلمان کمک می کنند. نخست آنکه، معلمان دارای مهارت های هیجانی رشد یافته و پخته، فرسودگی شغلی کمتر و رضایت شغلی بیشتری دارند. شرح مهارت های هیجانی و عاطفی رشد یافته در این مختصر نمی گنجد، اما آنچه که مهم می باشد، لزوم آموزش معلمان در حوزه مهارت های اجتماعی- هیجانی و عاطفی پخته و رشد یافته است که از دید نظام آموزشی مغفول مانده و نیازمند توجه جدی است.
دوم، معلمانی که با مدیرانی دارای مهارت های هیجانی و عاطفی رشدیافته و پخته کار می کنند، هیجان های منفی کمتر و عواطف و هیجانهای مثبت بیشتری را تجربه می کنند. این دسته از معلمان روابط بهتری با دانش آموزان دارند و دانش آموزان آنها با پیوندی قوی با معلمان، مشارکت و تعهد بیشتری به یادگیری دارند و پشتکار بیشتری را نشان می دهند. مطالعات نشان می دهند که مهارت های اجتماعی و هیجانی بیشتر از آنکه وراثتی باشند، اکتسابی هستند و آموزش ها می توانند به شکلی جدی باعث ارتقای آنها شوند. ازاین رو ارتقای این مهارتها در معلمان و کارکنان مدارس باید در اولویت آموزش های ضمن خدمت در دوران همه گیری بیماری کرونا و پساکرونا قرار گیرد.
۵- مداخلات لایه دوم و سوم برای خانواده های دانش آموزان در معرض خطر و دارای مشکلات وابسته به سلامت روان: گرچه به صورت عام، پشتیبانی از سلامت روانی خانواده ها مهم می باشد، اما حمایت و پشتیبانی از خانواده های دانش آموزان در معرض خطر و مشکل دار از نظر روانشناختی بسیار حائز اهمیت می باشد. مداخلات جامع روانشناختی برای گروه های در معرض خطر باید والدین این دسته از دانش آموزان را هم هدف قرار دهند.
این مداخلات باید مبتنی بر شواهد و اثربخش انتخاب شوند و اقدامات کوشش و خطایی و یا محتواهای ساخته و پرداخته فردی یا گروهی که بسیار هم در نظام آموزشی شایع است، پاسخگوی الزامات این نوع مداخلات نیست. از سوی دیگر، گرچه اغلب خانواده ها در مواجهه با استرس ناشی از شرایط دشوار کنونی مشکلی جدی پیدا نمی کنند و با آن به خوبی کنار می آیند، اما در این میان، خانواده هایی وجود دارند که گرچه پیش از این بحران مشکلی نداشته اند اما در شرایط فعلی به جهت استرس زیاد و تاب آوری کم قادر به انجام وظایف طبیعی والدینی خود نیستند و به ناگزیر فرزندان آنها هم تحت تاثیر شرایط روانشناختی والدین قرار می گیرند.
بنابراین، لازم است مداخلات روانشناختی متناسب با این گروه از والدین تدوین و به اجرا گذاشته شوند و از تاثیر زیانبار مشکلات روانشناختی والدین بر دانش آموزان پیشگیری شود. آموزش های مجازی والدگری مثبت میتواند کمک قابل ملاحظه ای به والدین دارای استرس و اضطراب بالا کند. لزوم مداخلات مبتنی بر شواهد در این عرصه به وضوح عیان و نیازمند توجه و اقدام های علمی و تخصصی جدی است.
منبع: olms.ir
این مطلب مدیریت آموزش برایتان مفید بود؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب